پس از اخذ مدرك سيكل اول در دانشسرايي واقع در «باغ خواص» ورامين پذيرفته شدم. بعد از يك سال در مهر ماه 1339 به استخدام آموزش و پرورش در آمدم.
در دبستان جوادآباد به مدت دو سال تدريس نمودم و در همان محل كه در 14-13 كيلومتري ورامين واقع شده بود سكونت گزيدم. در آن دو سال ضمن تدريس، موفق به دريافت ديپلم دانشسراي مقدماتي به صورت متفرقه گرديدم.
بعد به روستاي احمد آباد در پنج، شش كيلومتري مركز شهر انتقال يافتم و در شهر ورامين با چند نفر از دوستان و هم دورهايها در يك منزل اجارهاي كه چند اتاق داشت ساكن و علاقهمند شدم دپيلم ادبي بگيرم.
مرحوم حجهالاسلام حاج شيخ عبدالحسين عرب، عجم (عجمين) روحاني متقي، خوشنام، سادهزيست و مورد احترام مردم يزد به ويژه ساكنان محله فهادان، يوزداران، بازارنوي يزد دريافته بود به تحصيل علاقه دارم بنابراين به مرحوم پدرم كه حق بزرگي بر گردن من دارد توصيه نمود زمينهاي فراهم نمايد تا به تحصيل ادامه دهم و ايشان مقدمات عربي را به حقير آموزش ميداد.
يكي دو سال ضمن تحصيل در سيكل اول، ايام تعطيل جامع المقدمات را نزد آن روحاني ارجمند آموخته بودم. شادروان عجمين چند نفر از شاگردانش را كه حدود 14،15 ساله بوديم روزهاي جمعه به مسجدجامع كبير يزد ميبرد و آن عده از نمازگزاراني كه براي شركت در مراسم نماز جمعه ميآمدند و ميخواستند حمد و سوره را صحيح بخوانند به دست ما چند نفر ميسپرد و در نهايت بعد از چند بار كه حمد و سوره و اذكار نماز را قرائت مينمودند يكي، دو بار هم نزد ايشان مرور ميكردند و در صورتيكه صحيح ميخواندند بر آن صحه ميگذاشت. اين روش باعث شده بود در هر جا و منطقهاي ميرفتم سعي كنم نماز را در مسجد بخوانم و در جلسات مذهبي شركت نمايم.
در شهر ورامين حجهالاسلام سيد عبدا... واعظي روحاني و امام جماعت شجاع و صريح اللهجهاي كه از اهالي رباط كريم شهريار بود در مسجدي نماز جماعت ميخواند و به وعظ و خطابه اشتغال داشت.
در آن ايام ميديدم نوجواني بعد از مراسم نماز پاي منبر واعظي ميايستد و مطالبي پيرامون مسائل سياسي ميگويد و از نائب الامام آقا روح ا... خميني (ره) نام ميبرد. هنوز خردادماه 42 فرا نرسيده بود. بعد از مدت كمي دريافتم اين جوان «علي عدالتمنش» نام دارد و خواهرزاده آيت ا... سيدمحمود طالقاني و فرزند علياكبر عدالتمنش است كه در ورامين به كار سر دفتري اشتغال داشت در اين رفت و آمدهاي چندماهه قرار شد راقم اين سطور و چند نفر از دوستان از جمله «مرتضي وحدتي» از فرهنگيان فرهيخته و از نيكان و دينداران كه اهل سمنان بود و هم اكنون نيز در شهرستان سمنان سكونت دارد نزد عدالت منش تلمذ كنيم و دروس عربي بياموزيم و همين امر سبب شد كه بعد از اخذ مدرك ديپلم ادبي بتوانيم در رشته ادبيات عرب دانشگاه تهران پذيرفته شويم و ادامه تحصيل دهيم مرحوم عدالتمنش انساني متدين، آزاده، باوقار، مودب و آگاه به مسائل سياسي بود.
بعد از حوادث خردادماه 1342 و ماجراي باقرآباد ورامين دو سه روزي در خانه مستاجري در خدمت حجهالاسلام واعظي بوديم تا مورد هجمه و حمله ماموران حكومت قرار نگيرد.
بعد از دستگيري پرويز عدالتمنش، آيت ا... طالقاني و دكتر يداله سحابي و عدهاي ديگر علي اكبر عدالت منش چند بار اينجانب و مرتضي وحدتي را به عنوان وابسته و خويشاوند به ملاقات اين بزرگان در زندان قصر بردند. در زندان محلي بود كه در قسمتي از آن دو رديف نرده گذاشته بودند از داخل زندان، افراد زنداني وارد قسمتي از اتاق ميشدند و از سمت مقابل ملاقات كنندگان پشت نردهها ميايستادند و از حال يكديگر جويا ميشدند.
در يكي از روزها وقتي وارد زندان شدم ديدم چندين نفر زن و مرد در كنار هم ايستاده و نشسته بودند همگي سياهپوش بودند و اين نشان ميداد كه يكي از بستگانشان مرحوم شده است. چند دقيقه بعد مردي حدود چهل ساله، رشيد و تنومند، از درب داخلي زندان وارد محوطه ملاقاتي شد وقتي اين چند نفر ملاقات كننده را ديد با صداي بلند شروع به گريه كردن نمود. آن چند نفر هم با صداي بلند گريه ميكردند به گونهاي كه همگان تحت تاثير قرار گرفتند. ناگاه از درب داخل زندان مرحوم آيه ا... طالقاني وارد شدند بلافاصله بعد از سلام آيات شريفه 155 و 156 سوره بقره را قرائت كردند. «البته شما را به سختي چون ترس و گرسنگي و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بيازماييم آنان كه چون به حادثه سخت و ناگواري دچار شوند صبوري پيش گرفته و گويند ما به فرمان خدا آمدهايم و باز به سوي او رجوع خواهيم كرد» در آن هنگام دست زنداني را گرفتند و رويش را بوسيدند و مطالبي را در مقام صابران، آزمايشهاي الهي و پيشآمدهايي كه انسان در زندگي با آن روبرو ميشود و در نتيجه پيروزي گروهي كه از عهده آن امتحان برآيند و در نهايت رستگار شدن مومناني كه با توكل به پروردگار از آزمايش الهي موفق شوند يادآور شدند.
جملهاي كه با گذشت بيش از 50 سال از آن تاريخ در ذهن نويسنده اين سطور باقي مانده است اينكه آيت ا... طالقاني آخرين جملههاي خود را تقريباً به اين مضمون ادا كردند و گفتند: مومناني كه مورد رحمت الهي واقع شوند در هر حالت راه صحيح و صراط مستقيم را پيدا ميكنند و خداوند راههاي هدايتش را به آنها نشان ميدهد.
پس از چند دقيقه سخنراني موثر و خواندن آيات و احاديثي چند توسط مفسر بزرگ و گوينده توانا جو حزن آميز موجود را به جلسهاي تبديل كرد كه حاضران مشتاقانه سخنان ناطق زبر دست را كه از دل برآمده بود به گوش جان ميشنيدند و در اذهان خويش ميسپردند.
دوستم مرتضي وحدتي در يكي از ملاقاتها به آيه ا... طالقاني گفته بود دعا ميكنيم كه زودتر آزاد شويد و به درس و بحث و تفسير و ارشاد مردم بپردازيد در جواب فرموده بود ما آزادتر از شما هستيم و شما در زندان حكومت به سر ميبريد ضمناً براي انسانهايي كه تنها به ذكر دعا ميپردازند به اين جمله اشاره نموده بود كه: «الداعي بلاعمل كالرامي بلاوتر»: دعوت كننده بيعمل چون تيرانداز بدون كمان است.1
مدير مسئول
پينوشت:
1- « نهجالبلاغه»، ترجمه محمد دشتي(ره)، حكمت 337، صفحه 507
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 21,دسامبر,2024